غریب درکنک (بُ) باد غریب درکنک، باد سرد که در آخر فصل ییلاق وزد و آنانکه به ییلاق رفته اند به شهر و جای خود بازگردند. رجوع به باد شود ادامه... باد غریب درکنک، باد سرد که در آخر فصل ییلاق وزد و آنانکه به ییلاق رفته اند به شهر و جای خود بازگردند. رجوع به باد شود لغت نامه دهخدا
غریب درکنک بیرون کننده غریب. یا باد غریب درکن. بادی سرد که در شهریور ماه در ییلاق وزد و شهریان را بدان حدود آمده اند وادار به بازگشت به شهر کند ادامه... بیرون کننده غریب. یا باد غریب درکن. بادی سرد که در شهریور ماه در ییلاق وزد و شهریان را بدان حدود آمده اند وادار به بازگشت به شهر کند فرهنگ لغت هوشیار